قهرمانی قطر و درس‌هایی که ‌می‌توان از آن گرفت

 

پیش‌نوشت ۱: امشب تصمیم داشتم درباره معنای واژگانی که از آن‌ها استفاده می‌کنیم و تاثیر آن‌ها در رشدمان بنویسم؛ اما قهرمانی قطر در جام ملت‌های آسیا آن‌قدر در خود درس داشت که حیفم آمد درباره آن چیزی ننویسم.

پیش‌نوشت ۲: هرآنچه در این‌جا می‌نویسم هیچ ساختار مشخصی ندارد و صرفا تمام آنچه است که پس از بازی و البته با توجه به بررسی‌های ابتدایی که درباره تیم فوتبال قطر داشته‌ام، در ذهنم شکل گرفته است. می‌خواستم آن‌ها را در این‌جا ثبت کنم -و البته شاید کمی نق بزنم- و بعدا شاید به طور ساختاریافته‌تری به هرکدام از این موضوعات بپردازم.


 

امروز قطر برای اولین قهرمان فوتبال جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۹ شد.

قطر نشان داد که شاید گاهی وقت‌ها راه‌های میان‌بر و موقت جواب بدهند؛ اما راه‌های اصولی، پایدار و بلندمدت قطعا همیشه جواب می‌دهند.

خیلی دوست داشتم که تیتر بزنیم «قهرمانی غیرمنتظره قطر» یا «قطر شگفتی‌ساز»؛ اما واقعیت این است که همگان انتظار چنین قهرمانی را می‌کشیدند به‌جز آن‌ها که خود را مانند همیشه به‌آن‌راه می‌زنند و رستگاری را در میان‌برهای موقتی می‌دانند.

بیاییم سال‌های قبل همین تیم قطر را نگاهی بیندازیم:

تیمی که به‌دنبال راه‌های موقتی و میان‌بر بود و طاقت صبر و تلاش را نداشت. تیمی پر از بازیکنان خارجی که با دریافت پول‌های سنگین تابعیت قطر را دریافت می‌کردند.

اما نتیجه چه بود؟ هیچ

اما انگار که قطر خیلی خوب از شکست‌هایش درس گرفت و فهمید که اگرچه پول مهم است؛ اما به تنهایی برای موفقیت کافی نیست.

برای موفقیت در هر کاری ابتدا باید شخصیت آن را داشت. پس به دنبال ساخت یک تیم دارای شخصیت خاص خود رفت. تیمی که درآن شخصیت و فرهنگ تلاش و صبر شگل گرفته است.

تیمی که می‌تواند برای خودش چشم‌انداز بلندمدت طراحی کند و البته برای رسیدن به آن تلاش کند و نه فقط سندهای راهبردی و چشم‌انداز بنویسد و خود را تیتر روز خبرها کند و یا رأی جمع کند.

کمپ اسپایر

این کمپ در سال ۲۰۰۴ افتتاح شد که در ضمیمه این نوشته ویدیو مربوط به آن را برای دوستان علاقه‌مند به اشتراک می‌گذارم.

چیزی که فارغ از امکانات این کمپ مهم است، تفکر مدیران فوتبال قطر بود. کمپ اسپایر برای شناسایی، جذب و پرورش استعدادهای نونهالان طراحی شد و در سال ۲۰۰۶ فیلیکس سانچز اسپانیایی از مربیان رده‌های پایه بارسلونا را استخدام کرد تا این وظیفه مهم را به‌دوش بکشد. همین سانچزی که امروز سرمربی همان تیم قهرمانی بود که بازیکنان آن را خودش طی ۱۳ سال گذشته پرورش داده بود.

راز موفقیت قطر در نگاه سیستمی بود که روندها برایش مهم بودند نه رویدادها. قطر فهمید (حداقل در فوتبال) که اگر می‌خواهد رشد کند باید کودکان و پایه‌های سرزمین خود را پرورش دهد و شخصیت مورد نیاز را در آن‌ها پرورش دهد.

حال بیاییم این را در همه فعالیت‌های کشور خودمان بررسی کنیم.

پس از شکست مانند همه سال‌های قبل به دنبال تحلیل رویداد هستیم و نه تحلیل روندی که این رویداد را رقم زده است. تمام بحث‌ها بر سر کیروش است که آیا خوب است یا بد؟ آیا بماند یا برود؟ مقصر بازیکنان بودند یا داور؟ و …

اما هیچ‌کجا بحث نمی‌شود که چه‌شد که به اینجا رسیدیم و یا چشم‌انداز آینده ما چیست و برای رسیدن به آن باید چه اقداماتی را انجام دهیم. اگر افراد مقصر هستند، نقش سیستمی که این افراد را پروش داده است در آن چقدر است و …

هر سال ۶ ماه به جام جهانی یادمان می‌آید که باید تیم و بازیکنان خوبی را جمع آوری کنیم و سخت تمرین کنیم. اگر در یک بازی برنده باشیم قهرمانی دلیر می‌شود و اگر همان تیم دلیر بعد از شش ماه در بازی دیگری ببازد، بی‌غیرت می‌شود.

تمام نگاه ما کوتاه مدت است. دائما گلایه از حرفه‌ای نبودن بازیکنان داریم؛ اما هیچ‌گاه نگاه و توجه‌ای به تیم‌های پایه خود نداشته‌ایم. حرفه‌ای بودن، اخلاق و شخصیت؛ حاصل روند طولانی است که باید از سال‌ها قبل برای رسیدن به آن تلاش می‌کردیم و به کودکان خود آموزش می‌دادیم؛ اما چه کرده‌ایم!

سیستم آموزشی

هر روز گلایه داریم که فرهنگ بد است، اوضاع ترافیک خوب نیست، رانندگی پرخاشگرانه است، مردم کتاب نمی‌خوانند، افراد دارای مهارت نداریم، در مصرف آب صرفه‌جویی نمی‌کنیم، شبکه‌های اجتماعی پر از فحش‌های رکیک است و …

میلیاردها تومان هزینه تبلیغات می‌کنیم، نشد وزیر را عوض می‌کنیم، نشد به دولت‌های قبل فحش می‌دهیم، نشد خواهش می‌کنیم، نشد جریمه می‌کنیم و …

اما برای سیستم آموزشی چه می‌کنیم. برای رشد مهارت‌های فردی کودکان‌مان چقدر هزینه کرده‌ایم. چقدر به فکر پرورش شخصیت تلاش در کودکان‌مان بوده‌ایم.

قطر با هوشمندی تمام، قدرت سیستم آموزش پایه‌ای را درک کرد و امروز نتیجه‌اش را دید. قطر به ما یاد داد که برای رسیدن به موفقیت دائمی به قول سانچز سرمربی تیم ؛؛باید زجر کشید؛؛

قطر کشوری بود که با تیم فوتبالش به ما یاد داد که دوران مخدرها تمام شده است. شاید مخدرها لحظه‌ای تو را سرخوش کند؛ اما عذاب بعد از آن چنان گرفتارت کند که هیچ‌گاه نتوانی حتی گذشته‌ات را نیز جبران کنی.

قطر مثال خوبی برای ما بود چرا که ما مردمانی هستیم که عادت‌ کرده‌ایم پیروزی‌های بزرگان را حاصل تفاوت‌های ذاتی آن‌ها بدانیم و نه تفاوت‌های رفتاری آن‌ها و هرچه این بزرگان از ما دورتر باشند، بیشتر باور می‌کنیم که آن‌ها با ما فرق دارند و ما نمی‌توانیم مانند آن‌ها باشم.

برای همین شاید موفقیت‌های حداقل فوتبالی کشورهای اروپایی خیلی تلنگری برای ما نبوده است؛ اما قطعا موفقیت قطر -البته اگر بخواهیم- می‌توانید تلنگری جدی برای ما باشد و حداقل کمی ما را به فکر فرو ببرد.


ضمیمه:

ویدیویی درباره کمپ اسپایر قطر:

 

اگر علاقه‌مند به دانستن درباره روند جدید رشد فوتبال قطر دارید شاید مطالعه لینک زیر نیز برای‌تان جالب باشد:

پشت پرده قهرمانی قطر در آسیا ۲۰۱۹ ]
نوشتهٔ پیشین
ارزش‌های تولیدکننده یا ارزش‌های مشتری و ظاهر محصول
نوشتهٔ بعدی
«بازاریابی محتوا» ارزان یا کم‌هزینه، مسئله این است!

۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • مطلب جالبی بود . البته در کنار قطری که با برنامه و مصمم نتیجه زحمات چندین ساله خود را گرفت ، نباید از نگاه جامع و میان مدت کارلوس کیروش در تمام این سالها به راحتی گذشت . بدون شک تیم ملی فوتبال ایران در هیچ دوره ای چنین ذخیره غنی و ارزشمندی از بازیکنان آماده و تاکتیک پذیر در هر پست را نداشته است و اگر شکست از ژاپن را کنار بگذاریم ، ایران تا بازی نیمه نهایی بسیار مقتدر و هماهنگ بازی کرده بود .

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up