پیش نوشت:
این پست اولین پست سال ۱۳۹۸ است. این پست تبریک سال نو نیست، بلکه بهانهای برای فکر کردن دوباره است.
هرآنچه در ادامه مینویسم حرفهایی بود که در ابتدای سال جدید بخش زیادی از ذهنم را مشغول خود کرده بود، برای همین تصمیم گرفتم آنها را در اینجا بنویسم تا ذهنم فضای آزادتری پیدا کند، شاید هم بعدا به درد دیگری نیز بخورد. البته جنس آنها ممکن است از نظر ساختاری کمی پراکنده باشد که از این بابت پوزش مرا بپذیرید.
امسال نیز مانند همیشه سال نو آمد. اما انگار هر سال که میگذرد حال خوب سال نو برایم کمرنگتر میشود.
شاید اینگونه گفتن اشتباه باشد. دیگر سال نو برایم همزمان با ۱ فروردین تحویل نمیشود.
سال نو برای من روزی است که حال من نو میشود و حال من زمانی نو میشود که تفکراتم نو شود، رفتارم نو شود، عادتهایم نو شوند، اعتقاداتم نو شود و روزی است که من نو میشوم.
جشن نوروز هم برای نو شدن طبیعت و درختان است، پس چرا ما به یکدیگر سال نو را تبریک میگوییم.
تبریک برای زمانی است که انسانها نو میشوند.
جمله ابتدایی خودم را تصحیح میکنم، هرسال احساس بهتری نسبت به سال نو دارم؛ اما سال نو برای من اختصاصی تحویل میشود. عید من زمانی است که من زندگیام را زیباتر کنم.
قدیمها در عید نوروز حال بهتری داشتم، زیرا آنقدر احمق بودم که فکر میکردم این چرخش زمین و گذر سالهاست که وضعیت زندگی من را مشخص میکند.
بیایید نگاهی به جملات و آرزوهای همیشگی که در هنگام تحویل سال میگوییم یا برایمان میشود، بیندازیم:
◾️ امسال پر از اتفاقات بد بود، خداروشکر که تمام شد.
◾️ امیدوارم امسال سالی پر از سلامتی باشد.
◾️ انشاالله سال جدید پراز رزق و روزی و حال خوب باشد.
جملات بالا یعنی اینکه من هیچ مسئولیتی در زندگیام ندارم و هرچه هست از ابر و باد و مه خورشید و فلک است. شاید این شادی هرساله ما از نوروز، بابت دلخوشی موقت از پایان سالی باشد که همه تقصیرها گردن اوست و سرمستی از آغاز سالی است که امیدواریم برای ما پراز خوشی باشد.
اما هرچه جلوتر رفتم و مسئولیت بیشتری از زندگیام را پذیرفتم، حال خوب نوروز کمتر شد. اکنون میدانم تاریخ دقیق سال نو را خودم تعیین میکنم و میدانم که تاریخ دقیق بدبختیها نیز دست خودم است.
اکنون تنها زمانی به خودم و دیگری تبریک میگویم که سال نو واقعی تحویل شده باشد.
سال نو برای من زمانی است که دیدگاهی جدید به زندگیام پیدا کرده باشم و نه هر روز با قدرتمندتر شدن تعصباتم و پیامهای طویل نوروزی را فوروارد کنم و به امید سالی بهتر بنشینم.
نو شدن سال تقویمی تنها برای من بهانهای است تا از نو شدن طبیعت انرژی بگیرم. تا بتوانم من نیز آنقدر قدرت پیدا کنم تا برگهای کهنه خویش را دچار ریزش کنم و به امید روییدن جوانهها و برگهای تازه تلاش کنم.
تبریکهای مقوایی
در نتیجه همین نگاه پوچ و بیمسئولیت است که هر سال دسته دسته تبریکهای پوچ را همچون دستهای علف برای یکدیگر روانه میکنیم.
اصطلاح تبریکهای مقوایی را از مسعود فراستی به عاریه گرفتهام. معمولا هر زمان که یک بازیگر شخصیت بیروحی از خود نشان میدهد، مسعود به او مقوایی میگوید، یعنی مانند یک مقوا است و روح ندارد.
تبریکهای ما نیز مانند بسیاری از ارتباطات و تعاملات امروزمان مقوایی است. پیامی را که خود متن آن را نیز نخواندهایم، انتخاب می کنیم و همچون دستهای علف با select all تمامی مخاطبین همانند گلهای گوسفند در بین افراد پخش میکنیم.
امسال به تبریکهای دو دسته از افراد هیچ واکنشی نشان ندادم و هیچ پاسخی را روانه آنها نکردم.
۱- کسانی که حداقل ششماه بود که حداقل تلفنی یا تلگرامی نیز با آنها ارتباطی نداشتم.
۲- پیامهایی که با یک متن مشخص تکراری برایم فوروارد شده بود.
برای دسته اول که اوضاع مشخص است، من نمیخواهم شخصیتی دوگانه داشته باشم. دوستی که هیچ علاقهای به ارتباط با من ندارد، چرا باید به من تبریک بگوید و حال من برایش مهم باشد؛ آن هم چنین تبریک بیهویت و مقوایی.
به نظرم این رفتار کاملا یک عادت از روی چاپلوسی و دوگانگی است و من نمیخواهم این رفتار دوگانه را تکرار کنم.
دسته دوم نیز که ارزش آنها مشخص است، این دوستان من را همانند گوسفندی تکراری در بین آن گله شلوغ دیدهاند و دسته علفی را بین کل گله پخش کردهاند. درواقع ارزش من را درحد یکی از مخاطبان دفتر تلفن دیدهاند و نه یک دوست. خوب اینجا نیز من شخصیت شفاف خود را دارم و نمیخواهم که رفتار آنها را تکرار کنم.
پس به این دوستان احترام میگذارم و آنها را مانند یکی از گوسفندان گله نمیبینم و من یک پیام تکراری خشکوخالی را ارسال نمیکنم.
پینوشت یک:
همیشه سعی میکنم موفقیتهای واقعی انسانها را تبریک بگویم، هر زمان که سال کسی واقعا نو میشود و انسانی نو میشود. همچنین ممنون از دوستان فرهیختهای که بارها و بارها در زمانهای لازم و نو شدنهای واقعی به من تبریک گفتهاند، انرژی و حال خوب دادهاند و من را یکی از آن گوسفندها ندیدهاند.
پینوشت دو:
حالا که بحث ارتباطات و تبریک شد، بد نیست که یک نکته آموزشی هم بگویم. معمولا توصیه شدید میشود که اگر میخواهید کیفیت ارتبطاتتان بالاتر برود و از کسی تقدیر و تشکر کنید، تبریک بگویید و یا به او انگیزه بدهید؛ حتما پیام یا هدیه شما اختصاصی آن فرد باشد. چرا که او باید احساس کند که دیده شده است و واقعا برایتان فردی مهم بوده است.
پینوشت سه:
از همه حرفهای بالا گه بگذریم؛ سال نو تقویمی، بهانه خوبی برای فکر کردن به گذشته و همچنین آغازها است. تحقیقات زیادی نشان میدهند که مغز ما معمولا در آغازها انرژی بیشتری دارد. پس بد نیست از این انرژی آغاز استفاده کنیم و آن را بهانهای برای شروع فعالیتهایی کنیم تا درنهایت موجب نو شدن واقعی ما میشود.