حرف اول:
حدود ۲ هفته بود که فرصت نکرده بودم در اینجا چیزی بنویسم. این روزها بهشدت درگیر راهاندازی یک کسبوکار جدید و همچنین نقل مکان به دفتر جدیدم بودم. البته این مشغله موقتی است و تحمل آن میارزد چرا که سیستم قویتری را برای پشتیبانی کارهایم پیادهسازی کردهام که کمک میکند درآینده بتوانم بیشتر مطالعه کنم و وقت بیشتری را به تولید محتوای شخصیام اختصاص دهم.
درتمام این چند روز تمام فکرم به حرفنوشتهها بود و احساس بسیار بدی برای بهروز نکردن آن داشتم. امشب فرصتی پیدا کردم و فورا به سراغ نوشتن دراینجا آمدم.
موضوعاتی که در طی این روزها در بر روی کاغذهای یادداشت نوشته بودم که درباره آنها بنویسم زیاد بود و واقعا انتخاب موضوع و اولویت آنها برای نوشتن سخت شده بود.
درهمین بین بود که از یکی از همکارانم در هنگام خداحافظی پرسیدم که دوست داری درباره چهچیزی بنویسم و او از من خواست که درباره «سطح توقع از خود» یادداشتی برقرار کنم.
آمدم شروع به نوشتن کنم که ناگهان با یک ویدیو مواجه شدم که یک ماهی را نشان میداد که قدرت فک بسیار زیادی داشت و میتوانست یک مفتول فلزی را با گازگرفتن به دو نیم تقسیم کند.
این ویدیو برایم بسیار جذاب بود و به رسم عادت یادگیری کریستالی به دنبال سایر ویدیوها و همچنین مطالب دیگر درباره این ماهی رفتم.
در زیر یکی از ویدیوهایی را که درباره ماهی پیرانا دیدم، قرار میدهم و پیشنهاد میکنم حتما مشاهده کنید:
حتما در شبهای دیگر درباره «سطح توقع از خود» خواهم نوشت؛ اما فکر میکنم آنچه امشب یادگرفتم و درادامه خواهم نوشت نیز آنچنان با آن موضوع بیراه نباشد.
حرف اصلی
نام این ماهی پیرانا است. در معرفی ماهی پیرانا نوشته شده است که این ماهی حتی کشندهتر از کوسه است و میتواند درعرض چند دقیقه یک گاو سالم را تا رسیدن به استخوانهایش بخورد.
سایز ماهی بسیار کوچک است و تصور اینکه یک ماهی با این سایز آنقدر کشنده باشند و بتواند یک گاو را بخورد برایم سخت بود. وقتی که بیشتر بررسی کردم متوجه شدم که ماهی پیرانا تکنیک شکار بسیار جالبی دارد که همین مسئله عامل قدرت آن شده است.
این ماهی معمولا به شکل دستهجمعی زندگی میکند. روال شکار ماهی پیرانا بهاین شکل است که ابتدا یکی از ماهیها به طعمه خود حمله میکند. وقتی که بخشی از طعمه دچار آسیب شد، سایر ماهیها به شکل دستهجمعی و هماهنگ طعمه خود را محاصره میکنند و درعرض چند دقیقه آن را تکه تکه میکنند.
همه ما انسانها چه در کسبوکار و چه در زندگی نیز پتانسیلها و تواناییهایی داریم. برای استفاده از آنها ۲ راه در پیش داریم.
اول اینکه به اندازه همان تواناییها یک هدف انتخاب کنیم و به برای رسیدن به آن تلاش کنیم.
دوم اینکه یک هدف بسیار بزرگ و تقریبا دور از تواناییهایمان انتخاب کنیم و سپس تلاش کنیم با همکاری دیگران و استفاده جمعی از تواناییهایمان به آن هدف بزرگی که رسیدن به آن بهتنهایی حتی تصورش نیز برایمان غیر ممکن بود، برسیم.
ماهی پیرانا اگر وقتی یک گاو را میدید، طَمَع میکرد و خودش بهتنهایی میخواست آن را بهدست آورد؛ نهتنها نمیتوانست، بلکه ممکن بود که در زیر پای آن گاو نیز نابود شود.
اما برآیند تواناییهای یک دسته، قدرتی را بهوجود آورد که میتواند هرچیز مافوق خود را نیز تصرف کند.
اکنون با خودم به این موضوع فکر میکنم که چه فرصتهای بزرگی را به علت اینکه خواستهام برخی چیزها فقط برای من باشند، از دست دادهام. همچنین اکنون چه فرصتهای غیرقابل دسترسی وجود دارد که اگر در راه رسیدن به آنها از دیگران نیز کمک بگیرم، میتوانم به آسانی از آنها استفاده کنم.