قبلا گفتهام که نوشتههایی تحت عنوان درلحظه تنها ثبت لحظههایی برای خودم است و همچنین بهانهای برای بهروزرسانی وبلاگ و فرار از اهمالکاری ننوشتن در زمانهایی که ترافیک کاریام زیاد است. (+)
چند روزی است که فرصت نوشتن در وبلاگ را نداشتهام؛ اما مداوم فکر بهروز کردن آن همراهم بوده است. همچنین احساس سنگینی دارم. کلی ایده بوده است که میخواستم درباره آنها بنویسم؛ اما فعلا فقط به ثبت عنوان آنها بسنده کردهام.
اینروزها در حال استارت کسبوکاری جدید هستم که بار سنگین فیزیکی و ذهنی را به من وارد میکند و حتی کمتر فرصت میکنم مطالعه کنم. اما فکر میکنم چنین مقاطعی نیز در زندگی لازم است. در شش ماه اول سال فرصت آزادتری داشتم، مطالعه بیشتری کردم، بیشتر فکر کردم؛ اما در مقطع کنونی احساس کردم که درحال انباشت کردن اطلاعات هستم.
وضعیت اکنونم تلاشی است برای عملی کردن و امتحان کردن هرآنچه در مدت اخیر انبار کردهام. الان که درحال نوشتن این متن هستم نمیدانم که حاصل تلاشهایم چه میشود؛ اما این را میدانم که یا موفقیت بزرگی در راه است و یا شکست بزرگی.
درهر صورت چند سال دیگر برایم موفقیت خواهد بود چرا که کار درست در این شرایط برایم کمتر حرف زدن، اقدام و عمل به دانستههایم بوده است و اگر اقدام نمیکردم، اصلا تحمل حسرت آن را نداشتم.
بهنظرم بزرگترین شکست، حسرتی است که برای ترس از شکست، سالها همراه ما میماند.
امید جهانداری
۳۰ آبان ۱۳۹۷