اینروزها بیشتر از قبل، تمایل به رانندگی در مسیرهای شهری ندارم. این روزها اسنپ دوست خوب من است و رانندگی در مسیرهای پر ترافیک را به آن سپردهام. این کار علاوه بر اینکه در مسیر رفتن به جلسات کاری انرژی کمتری از من میگیرد؛ باعث میشود که در طول مسیر بتوانم از وقتم استفادههای بهتری بکنم.
گاهی اوقات نیز که میخواهم قدم بزنم؛ مسیر طولانی را از سمت منزل پیادهروی میکنم و در مسیر برگشت که خسته میشوم از تاکسی استفاده میکنم. وقتی که از تاکسی پیاده میشوم باید از یک بلوار بسیار شلوغ رد شوم.
گاهی مدتها صبر میکنم تا خیابان خلوت شود، گاهی با سرعت رد میشوم. دیروز مانند بسیاری از بارهای قبل که از تاکسی پیاده شدم و پس از طی تشریفات همیشگی از خیابان رد شدم؛ ناگهان متوجه شدم که مسیر زندگی ما و تصمیمهایی گه میگیریم، چقدر شبیه رد شدن از خیابان است.
اگر در یک سمت خیابان منتظر بمانی تا کاملا خیابان خلوت شود، هیچ وقت این اتفاق نمیافتد و ممکن است زمان بسیار زیادی را درجای خودت بمانی.
در حالت دیگر اگر با عجله و بدون دقت صحیح بخواهی از خیابان رد شوی، ممکن است دچار حادثه شوی.
تصمیمگیری و اقدامات ما در زندگی و کسبوکار هم مانند همین رد شدن از خیابان است. اگر دائما دست روی دست بگذاری تا شرایط ایدهآل فرا برسد، تنها خودت و موقعیتهایت را باختهای و سالها بدون هیچ پیشرفتی دچار سکون خواهی شد.
اگر هم بخواهی شتابان و بدون نگاه کردن به شرایط موجود پیشبروی، کنترل اوضاع از دستت خارج خواهد شد و صدمات زیادی را میبینی.
در تصمیمگیری ابتدا موقعیت را ببین، وقتی کمی اوضاع مساعد شد، دیگر وقت رفتن است؛ اما در طول مسیر به اطراف نیز نگاه کن، شرایط را بررسی کن و سرعت رفتنت را متناسب با آن تنظیم کن.
#حرف اضافی: جا دارد که از شما عذرخواهی کنم، فضای حرفنوشتهها غیررسمی است و برخلاف سایت آموزشیام ممکن است نوشتهها دچار ساختار منظمی نباشند و حتی دارای اشکالات نگارشی نیز باشند. اینها تنها حرفهایی در دل است که نوشته میشوند.