فریادها، با سکوت حرف می‌زنند

فریادها، از کوچه و دیوارها با من و با تو و با ما حرف می‌زنند.

فریادها، خودِ سکوت‌اند و سکوت‌ها خودِ فریاد؛

سکوت‌‌ها، همان فریادهایی هستند که در نُطفه خفه شده‌اند.

هرکجا که سکوتی وحشتناک در درون پیچیده است،

فریادِ وحشتناکی در پسِ آن نهفته است که ما را فرا می‌خواند.

من، از این‌پس با سکوت از خواب پامی‌شوم!

نوشتهٔ پیشین
رویاهای بزرگ، کارهای کوچک
نوشتهٔ بعدی
من، شهر، روزگار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up