فوتبال یک نمادِ ملی نیست و اگر آن را نمادِ قدرت یک ملت و کشور بدانیم، درواقع به یک نمادِ مبتذل پایبند هستیم.
همانطور که ثروتِ یک کشور نمادِ قدرت ملی نیست. همانطور که رسیدن به نبودِ حجاب نیز صرفاً نماد قدرت ملی نیست.
نماد قدرت ملی در -آزادی انتخاب- در یک کشور است. نمادِ قدرت ملی در میزانِ داشتن احترام در جوامع دیگر است. در وجودِ فرصت برابر رشد برای همهٔ ملتِ آن کشور است.
قدرت ملی، در توسعهٔ سیستمِ آموزشی و رُشد علمی و درنتیجه، الگوی اخلاق جهانی شدن است.
نه تیم فوتبالِ قوی و برنده شدن آن، موجب غرور ملی و افزایش اقتدار ملی میشود و نه باخت آن موجب لِه شدن غرور و کاهش قدرت کشور و ذلتِ مردم آن میشود.
برزیل نمادِ قدرت فوتبال است؛ اما کشوری قدرتمند ازنظر دموکراسی و رفاه و … نیست.
آمریکا فوتبالی بسیار معمولی دارد که حتی انتقال بازیکنان اروپایی به لیگ آن کشور بیانگر سقوط قدرت آن بازیکن است؛ اما کشوری قدرتمند از نظر سرمایه و رشد اجتماعی و آزادی فردی است. و البته اعتمادبهنفسِ شهروندان آن.
ژاپن فوتبال قدرتمندی در جهان ندارد؛ اما نماد قدرت اقتصادی که نهتنها، اکنون نماد نظم و فرهنگِ رُشدیافته است. نمادِ سیستم آموزشی عدالتمحور است.
چین اقتصادی بسیار قوی دارد؛ اما در دنیای امروز هیچ انسانِ بزرگمنش و آزادهای دوست ندارد که روزی در چین زندگی کند.
مراقب ساخت و معادلسازی برای نمادهای ملیمان باشیم. نماد نباید مُخدّر باشد و فقط پای منقل، احساس غرور و قدرت بدهد.
ظهورِ قدرتِ نماد را باید در تکتک سلولهایمان و رفتارهای قابل مشاهده، حس کنیم.
نماد ملی، آنچیزی است که بتواند انتخاب آزاد و شرایط یکسانِ رشد -نه رشدِ یکسان- را برای مردمش فراهم کند.
ما سالهاست که در این کشور دل به نمادهای پامنقلی دادهایم و با آنها عشقورزی کردهایم و گریهها و خندهها کردهایم. و البته اولین نشانه نشستن پای منتقل توهم و قطع ارتباط با دنیای واقعی است.
شاید اکنون فرصت خوبی برای ترک باشد. همهٔ ما معتادیم به نمادهای ملی مبتذل، برخی کمتر و برخی بیشتر.
ایرانِ اینروزها اکنون کلینیک ترک اعتیاد بزرگی است که این فرصت را فراهم کرده است که از مُخدرها دست بکشیم و غرور و قدرت واقعیمان را بازیابی کنیم و از آن تغذیه کنیم.
برای این بازیابی، نیاز به هدف داریم و هیچ هدفی را -تأکید میکنم هیچ هدفی را- جز رسیدن به «آزادی انتخاب»، شایستهٔ توجه و جنگیدن نمیدانم. حتی اگر قرار باشد ببازیم و گریه کنیم،؛ باید در جنگ برای چیزی معتبر ببازیم.البته آزادی انتخاب نگرانیهایی هم دارد. آزادی انتخاب که باشد مزخرفات نیز هستند و شاید زیادتر نیز شوند؛ چون آنها نیز آزادند؛ اما نقد هم آزاد است و جایی که نقد آزاد باشد، مزخرفات دوامِ زیادی ندارند.
هر نمادی که ما را به «آزادی انتخاب» نزدیک کند، نمادِ ملی است و هرآنچه ما را از «آزادی انتخاب» دور کند -یا حتی به آن نزدیک نکند- نمادی پامَنقلی است.