در تمام زندگی –بله– گرفتن از دیگران یکی از نشانههای قدرت بوده است. هرچه دوستان زیادی داشته باشیم که به ما بله بگویند، نشانه قدرت ما است. هر چه مشتریان بیشتری داشته باشیم که به درخواستهای ما بله بگویند، درآمد بهتری خواهیم داشت.
خلاصه اینکه همه ما تلاش میکنیم که بتوانیم از افراد بیشتری بله بگیریم. از محصولی که ارائه میکنیم تا نصیحتی که به فرزندمان میکنیم؛ اگر بله به همراه نداشته باشند، هیچ فایدهای برای ما ندارد.
اما مسئله اصلی اینجاست که چطور و چه زمانی دیگران به ما بله میگویند. همه ما تلاشهای زیادی را برای گرفتن بله انجام میدهیم، تبلیغات زیادی برای کسبوکارمان انجام میکنیم و هزینه میکنیم تا در نهایت بله بگیریم؛ اما به نظرم در این مسیر یکی از عوامل بزرگ بله گرفتن را فراموش میکنیم و توجه نکردن به همین عامل ما را در بسیاری از مواقع به بیراهه میکشاند.
همانطور که قبلا در بحث عادتها و دایرههای عادتساز گفتم، برای ترک عادت یکی از بدترین راهها تمرکز بر انجام ندادن آن عادت است؛ اما یکی از شیوههای خوب ترک عادت، تمرکز بر ایجاد یک عادت جدید است.
فکر میکنم که در بحث بله گرفتن هم تقریبا چنین مصداقی وجود دارد. یکی از بزرگترین اشتباهات برای گرفتن بله، تنها تمرکز کردن بر روی افراد زیاد و بله گرفتن از آنهاست.
ست گادین در کتاب قبایل میگوید، چیزی که بیشتر از همه یک قبیله را میسازد، کسانی که تصمیم میگیرید در قبیله شما باشند، نیست. بلکه کسانی هستند که انتخاب میکنید به آنها نه بگویید و در قبیله شما نباشند.
درواقع یکی از عواملی که انسانها به ما بله میگویند، –نه– هایی است که ما به دیگران میگوییم. اگر شما بخواهید همه را راضی کنید، هیچکس را نتوانستهاید راضی کنید.
فرض کنید رستورانی زدهاید و غذاهای شما شامل فلافل ۵ هزارتومانی تا پروپروچینو ایتالیایی ۶۰ هزارتومانی میشود. کافی است در اینجا طمع کنید، واضح است که مخاطب این دو غذا و سبک با یکدیگر متفاوت است. در این صورت شما با طمع برای گرفتن بله از همه، از هیچیک از آنها بله را نمیگیرید.
دراینجا این-نه– است که تاثیرگذار است. بلهای که هر یک از این ۲ گروه به شما بگویند، تابع –نه-ای است که به دیگری گفتهاید. بلهای که امروز طرفداران اپل بدون فکر کردن به آن میگویند، به دلیل نههایی است که به افراد بسیار بیشتری گفته است.
شما نمیتوانید روزها به مسجد بروید، با دوستان مسجدی چرخ بزنید و بحثهای دینی بکنید و شبها به همراه دیگر دوستانتان به مراسمهای شبانه بروید و آبپرتقال خارجی با طعم کشمش نوشجان کنید.
دراینجا شما هویت خود را از دست دادهاید. به نظرم فردی که به همه بله بگوید، نشان دهنده این است که هیچ هویت و ارزش درونی ندارد.
ارزشهای واقعی ما بیش از آنکه باطن خود را در بلههای ما نشان دهند در –نه– های ما نشان میدهند. مخاطب امروز تنها زمانی به ما بله میگوید که هویت مشخصی را به او بدهیم و بتواند خود را همراستای ارزشهای ما قرار دهد.
به نظرم باید هرچند وقت یکبار بنشینیم و لیستی از –نه– هایی را که باید بگوییم، برای خود بنویسیم. این که برای دوستی به چه کسانی نه بگویم، برای فروش محصولاتم به چه مشتریانی نه بگویم، برای تولید چه محصولاتی باید به خودم نه بگویم، به چه غذایی باید برای خوردن نه بگویم و هزاران نه دیگر.
به نظرم اگر در زمان انتخاب و تصمیمگیری بدانیم که به چه چیزهایی باید نه بگوییم، بسیاری از بلههایی که باید بگوییم خود را نمایان خواهند کرد.
#حرف اضافی: فضای حرفنوشتهها غیررسمی است و برخلاف سایت آموزشیام ممکن است نوشتهها دچار ساختار منظمی نباشند و حتی دارای اشکالات نگارشی نیز باشند. از این بابت پوزش مرا بپذیرید؛ اینها تنها حرفهایی در دل است که نوشته میشوند.