سیاه و خطای سیاه

مشکل آن‌جاست که همیشه خطاها را فردی و انسانی دیده‌ایم و تصور کرده‌ایم که با تغییر انسان، سیستم اصلاح می‌شود؛ اما ندانسته‌ایم که با تغییر سیستم است که انسان اصلاح می‌شود!

نوشتهٔ پیشین
فهم، تجربه، سن و هلوی چروکیده
نوشتهٔ بعدی
آیا همیشه نظر دیگران قابل احترام است؟

۲ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • سعید پورشیرازی
    ۱۱/۰۷/۱۳۹۹ ۱۲:۵۶

    با سلام و عرض ادب و احترام
    به دو دلیل زیر+تعریف سیستم ، جسارتا با این نظر مخالفم:
    تعریف سیستم:
    سیستم عبارتست از برقراری سازوکاری که بواسطه ی آن یک فرآیند ، آسان تر و کم خطا تر صورت بگیرد.
    بر اساس این تعریف، ثبت نام اینترنتی مسکن، یک دستگاه جاروبرقی، یا تابلوهای راهنما در طبقه ی همکف یک اداره، سیستم محسوب میشوند.
    بنابراین این انسان است که سیستم را ایجاد کرده و به مرور آنرا اصلاح و بهینه سازی میکند.
    تصور کنید سیستمی بسیار پیشرفته ، توسط نخبگان تراز اول جهانی ابداع شده است تا به اصلاح انسانها بپردازد. وقتی کلید خاموش و روشن کردن این سیستم و دسترسی به تنظیمات این سیستم در دست انسانهایی نا صالح (اصلاح نشده) باشد، به نظر شما آیا این سیستم میتواند انسانها را اصلاح کند؟
    پاسخ من خیر است. زیرا اول باید اندیشه و روح متولیان سیستم اصلاح شده باشد تا آن سیستم بتواند در راستای اصلاح انسان مورد استفاده قرار گیرد.

    پاسخ
    • امیر هستم
      ۲۰/۱۰/۱۴۰۳ ۱۸:۵۸

      سلام، بعد از پنج سال گذشتن از درج مطلب فوق و حدود چهار سال از پاسخ شما
      1. به نظرم دیدگاه شما بیشتر به دیدگاه مدیریت مالی شباهت دارد و از دیدگاه مدیریت نیروی انسانی این نظر شما مردود است.
      2. سیستم یاد شده در متن فوق از سازمان بزرگتر است.
      3. نظر شما ممکن است در جامعه ایده‌آل یا حداقل پیشرفته که ما در آن جای نمی‌گیریم جای بحث داشته باشد که مواردی از قانون‌ها یا اجرائیات از پایین جامعه به بالا رسوخ میکند اما در اکثر جوامع بالاخص جامعه ما، بیشتر از نود درصد موارد از بالا به پایین است، مگر مواردی که با دستکاری (manipulation) توسط مراکز قدرت (که معمولا ثروت هم دارند)، باشد.
      4. در کشورهایی که به سمت دموکراسی که قابل قبول و قابل اجرا باشد در حال حرکت هستند، سیستمی برای شنیدن آراء و عقاید حداکثری از مردم (تکثرگرایی {سیاسی / دینی / جنسی / …}) مانند نهادهای مدنی (احزاب و اصناف و اتحادیه‌ها و انجمن‌ها)، تشکل‌ها و.. ایجاد شده و میشوند که عاملی برای پیشرفت اندیشه و تفکر مردم در قدم اول و سپس استفاده از آنها در مسیر رشد و تعالی جامعه هستند که ماحصل آن اصلاح سیستم خواهد بود. حال آنکه چنین انتظاری از کشوری که حداقل‌های مدنییت در روزگار حاضر را ندارد، ساده‌اندیشی است، هرچند بسیاری از حرکات که در سیستم دیده میشود ضد تمام این‌هاست…

      پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up