#حرف اول
علتی که تصمیم به نوشتن این حرفنوشته گرفتم، طرح مشکلات یا شکایاتی با موضوعات تقریبا یکسان از طرف مخاطبان در بخش پشتیبانی سایت آموزش مهارتهای کسبوکارهای نو و یا کامنتهای اینستاگرام بود.
برای درک بهتر حرفی که میخواهم بزنم، در زیر ۲ مورد را به عنوان نمونه با شما به اشتراک میگذارم:
مورد اول
مدتی پیش کمپین فروش ویژهای برای یکی از محصولات آموزشی ویدیویی قرار دادیم. این محصول آموزشی بصورت دانلودی در سایت ارائه میشود. سیستم سایت به اینصورت است که به شکل خودکار وقتی که مشتری محصول دانلودی را انتخاب میکند دیگر فیلدهای آدرس و کد پستی برایش نمایان نمیشود.
چند روزی از پایان کمپین گذشت که یکی از مخاطبان با اعتراض به ما پیام داد که الان چند روز است که محصولی که خریده است هنوز بهدستش نرسیده است. وقتی که بررسی کردیم دیدیم که ایشان یک محصول دانلودی را خریداری کرده است.
نکته اول اینکه در صفحه محصول و بخش مشخصات فرمت محصول و اینکه دانلودی است درج شده است.
نکته دیگر که بسیار جالب بود اینکه این مشتری در هنگام خرید به دلیل دانلودی بودن، اصلا آدرسی را وارد نکرده بود که حال بخواهد منتظر دریافت بسته پستیاش باشد.
مورد دوم
این مورد مربوط به کمپین پیشفروش کتاب پولینستاگرام بود که اتفاقا فراوانی این اعتراض نیز زیاد بود. داستان ازاینقرار بود که مشتریان دو روز بعد از خرید به بخش پشتیانی پیام میدادند و از اینکه سفارش آنها هنوز بهدستشان نرسیده است، شاکی بودند.
نکته جالب این مورد نیز این بود که در همان ابتدا از نام کمپین ((پیشفروش)) مشخص است که این سفارش بهسرعت ارسال نمیشود و پیشفروش است. (به لطف پیشفروشهای سایپا و ایرانخودرو توقع میرود، دوستان با این مفهوم به خوبی آشنا باشند?)
مسئله دیگر این بود که در بالای صفحه محصول در سایت و بصورت رنگی توضیح داده شده بود که سفارش آنها پیشفروش است و سفارشات در آن تاریخ معین (۱۵ روز بعد در آن طرح) ارسال میشوند.
#حرف اصلی
شاید مثالهای بالا متفاوت بودند و البته تنوع آنها خیلی بیشتر از این بود؛ اما در چرایی همه آنها نقطه مشترکی وجود داشت:
مطالعه سطحی و کمتوجهی به موارد ذکر شده
حرف اصلی عادت مطالعه سطحی است که یکی از اثرات شبکههای اجتماعی است. انگار در همهجا عادت کردهایم به اسکرولهای سریع و پیدرپی و یک اسکن کلی از متن و تصویر، از آنجا که مغز ما هم معمولا بیشاز حد روی خودش حساب میکند، هیچ کمبودی احساس نمیکنیم و فکر میکنیم همه چیز را متوجه شدهایم.
دیگر بهجای کتاب، در استوری یک جمله از بزرگان میخوانیم و فکر میکنیم که همین جمله عجیب تأثیری در زندگی ما گذاشته است. کلیپهای کوتاه و سطحی جایگزین دورههای بلند مدت شدهاند و …
کاسبان آموزش هم که انگار این بازی را خوب یاد گرفتهاند و فقط محتوای سطحی و کوتاه تولید میکنند چرا که بازار گرمتری دارد. حتی دیدهام که بسیاری از فعالان حوزه محتوا ژست فهمیدگی و آیندهنگری میگیرند و توصیه میکنند که اگر میخواهی رضایت مخاطب را بدست آوری محتوای کوتاه و سطحی تولید کن.
این که آیا ریز محتوا و حتی محتوای سطحی باید تولید و ارائه شود یا خیر؛ بحث دیگری است که سعی میکنم در نوشتههای بعدی کاملا به آن بپردازم و دیدگاههایم را بنویسم؛ اما حرفم این است که شبکههای اجتماعی کاملا دید و حوصله ما را کوتاه و سطحی کردهاند و این عجیب آفت بزرگی است.
زیرا کسی که سطحی میبیند و سطحی میخواند و سطحی فکر میکند، انسانی سطحی خواهد شد و انسان سطحی، جامعهای سطحی بهوجود خواهد آورد و تعریف جامعه سطحی، نیاز به توضیح من ندارد چرا که همه ما با تمام پوست و استخوانمان در حال زندگی و درک آن هستیم.
اعتقاد دارم جامعهای رشد خواهد کرد که انسانهای عمیق داشته باشد و انسان عمیق جز با تلاش عمیق، مطالعه عمیق و تفکر عمیق حاصل نخواهد شد.
و هرچیز عمیقی تنها با توجه عمیق به آن حاصل خواهد شد.
#حرف اضافی: فضای حرفنوشتهها غیررسمی است و برخلاف سایت آموزشیام ممکن است نوشتهها دچار ساختار منظمی نباشند و حتی دارای اشکالات نگارشی نیز باشند. از این بابت پوزش مرا بپذیرید؛ اینها تنها حرفهایی در دل است که نوشته میشوند.