تا همین چندوقت پیش وقتی که به شبکههای اجتماعی سر میزدیم عبارات ux/ui در پروفایل بسیاری از دوستان عزیز خودنمایی میکرد؛ اما انگار امروزه واژههایی جدید مد شده است. content، استراتژیست محتوا، بازاریابی محتوا و عباراتی که حول محور محتوا میچرخند.
جمله دیگری که درپس محتوا زیاد مطرح میشود جمله بیلگیتس است که میگوید:
پادشاه، محتوا است.
واقعیت این است که محتوا، منبع جدید ثروت و رشد در دنیای امروز است و در اینجا حرفی درباره اهمیت کلیدی محتوا، استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا نیست.
درباره اهمیت محتوا و بازاریابی محتوا اینکه بخش بزرگی از فعالیتهای تجاری خودم در خارج از فضای آموزش که معمولا هم از آنها نام نمیبرم، مربوط به محتوا و بازاریابی محتوا است.
محتوا و بازاریابی محتوا علیرغم اینکه مدت زیادی از حضورشان در ایران نمیگذرد؛ اما متاسفانه آنها نیز به سرعت گرفتار درد بزرگی که من آن را –سطحیواریسم– مینامم، شدهاند.
اصولا در کشور ما و در بسیاری از زمینهها شهوت کورکننده اینکه به سرعت به چیزی برسیم باعث پدیده سطحیواریسم شده است. فرد با ۴ ساعت کارگاه آموزشی عکاس میشود، با خواندن نصف کتاب مدرس میشود، با پختن یک نیمرو در منزل سرآشپز میشود، با دیدن بیل در دست یک بنا مهندس -بساز و بفروش- میشود، با رفتن به یک کلاس فتوشاپ طراح میشود و حالا هم با خواندن ۲ عدد کتاب استراتژیست محتوا میشود.
نداشتن تفکر سیستمی و این پدیده سطحیواریسم است که اکنون در کشور در همه زمینه مشکل فرد متخصص دارای مهارت داریم. این است که به همه چیز سطحی نگاه میشود و وقتی به چیزی سطحی نگاه شود، مسئلهای حل نخواهد شد.
مانند اکثر پزشکانی که تجویز دگزامتازون را بر تشخیص عمقی و درمان اصولی، ترجیح دادهاند؛ مهم این است که حال الان بیمار خوب شود و ویزیتش را بدهد و برود، حال چه بلایی در آینده برسرش میآید، تا آن زمان خدا بزرگ است. مشاور کسبوکاری که ترجیح میدهد، جو آلوده یک شرکت را که پر از بدهی است با گرفتن یک وام موقتا ساکت کند، حال تا موعد رسیدن اقساط و بدبختی بزرگتر خدا بزرگ است.
#اصل حرف
امروز داشتم در ایوند کارگاههای آموزشی را مرور میکردم، به تعدادی کارگاه آموزشی در حوزه بازاریابی محتوا رسیدم. یکی از آنها را که برگزارکننده معتبری داشت انتخاب کردم ….
شوک اول: تنها تبلیغی که در توضیحات کارگاه نوشته شده بود، ۲ خط بود و سپس یک پوستر که آنهم به بدترین شکل ممکن طراحی شده بود و پر از تصاویر بیکیفیت گوگلی که حتی حاضر به ترجمه عبارات انگلیسی آن نشده بودند. (اگر هر موضوع دیگری به غیر از بازاریابی محتوا بود، این چنین حرصم درنمیآمد.)
شوک دوم: به سراغ مدرس کارگاه رفتم، رزومه قوی داشت؛ (بهنظر من بدترین نوع متقاعدسازی، دادن رزومههای تیتروار است. به جای این همه شلوغ بازی بگو چه نفعی میتوانی برسانی و آن را ثابت کن.) به رسم همیشگیام نامش را در گوگل سرچ کردم، تنها چیزی که ظاهر شد چند وبلاگ ناقص با محتوای ناقص، قدیمی و گرافیک افتضاح بود.
نمونه این فرد را در اکثر دوستانی که ادعای محتوا و بازاریابی محتوا دارند، دیدهام. حتی دیدهام فردی که مثلا رزومهای بسیار قوی دارد؛ اما برای تبلیغ خودش نوشته با من تماس بگیرید تا اطلاعات را به شما بگویم.
در حالت دیگر باز فردی کلی رزومه دارد که مدیر محتوای ….. و ……. و ……. است؛ اما هرچه آن کسبوکار را نگاه میکنیم چیزی که بیش از محتوا برای آن سودآور بوده است؛ بیلبوردها و تبلیغات کلیکیاش بوده است و فقط یک بلاگ دارد که نهایتا محتوای ترجمه در آن قرار میدهد، آن هم بدون استراتژی خاصی، بدون درنظر گرفتن هدفی، مخاطبی و …. انگار هرآنچه از محتوا فهمیدهاند، همین است.
امشب تصمیم دارم پرحرفی نکنم و خلاصهاش میکنم؛
تمام حرفم این است: بالای ۹۰ درصد کسانی را که میبینم حرف از محتوا و بازاریابی محتوا میزنند، تدریس میکنند، سخنرانی میکنند، مشاوره میدهند و از اسم محتوا نان میخورند، برای بازاریابی خودشان از بازاریابی محتوا استفاده نمیکنند.
به نظرم نشاندهنده قدرت یک استراتژیست و فعال محتوا، در استفاده خودش از محتوا برای ترویج محتوا است.
#حرف اضافی: فضای حرفنوشتهها غیررسمی است و برخلاف سایت آموزشیام ممکن است نوشتهها دچار ساختار منظمی نباشند و حتی دارای اشکالات نگارشی نیز باشند. از این بابت پوزش مرا بپذیرید؛ اینها تنها حرفهایی در دل است که نوشته میشوند.
۲ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
درود
خیلی روان و ساده در عین حال بسیار تخصصی و مفید بود
متشکرم🌷
من در کنار موضوعی که اشتراک گذاشتید ی نکته رو یاد گرفتم و اینکه افراد متخصص چطور کارها و دستاورد و … رو بررسی میکنند و به من گوشزد کردید که اگر وارد عرصه جامعه شدم و خواستم دستاورد رو ارائه بدم به این نکات دقت کنم و دچار پدیده سطحی واریسم نشوم.